در دلم هر شب حیاطت آب و جـارو میکنم چشمهایم را که میبندم، تو را بـــو میکنم خواب دیدم روی صحن تو طــلاکاری شدم ضامنم میگردی و احســاس آهـــو میکنم مثل آن دست میــــان ظرف سقــــاخانهات دستهــای خواهشم را پیش تو رو میکنم خواب دیـــدم روی آبیهای نقش گنبــــدت با دو رکعـــت، دانه دل را پرستـــو میکنم آسمـــان پای پیـــاده روی دستم میرســـد زیر لب با گریه وقتی صحبت از او میکنم کیستی ای آشنــــایم ای تمــاشـــای غریب با تو تنها با تو تنها با تو من خــو میکنم + نوشته شده در پنجشنبه دوازدهم مرداد ۱۳۹۶ساعت ۱۲ ق.ظ توسط حسن رمضان نژاد | ,امام,رضا ...ادامه مطلب
كسى كه ناز مرا مى كشید مادر بود *** كسى كه حرف مرا مى شنید مادر بودكسى كه گنج بدستم سپرده بود پدر *** كسى كه رنج به پایم كشید مادر بودكسى كه شیره جان مى مكید من بودم *** كسى كه روح به تن مى دمید مادر بودكسى كه در دل شب از صداى گریه من *** سپندوار زجا مى جهید مادر بودكسى كه خارى اگر پیش پاى من مى دید, ...ادامه مطلب