داستان دزد وغلام قوم

ساخت وبلاگ

بیا انچه گویم پسر گوش کن

زتاریخ اجداد خود نوش کن

بیا بشنو ایین فرزانگان

حذر کن همیشه زدیوانگان

درافراط وتفریت اندیشه کن

همیشه صداقت همی پیشه کن

ترا بود جدی زمردان مرد

به نا مرد مردم بد اودرنبرد

توانگر بدوداشتی احترام

کمر بسته پوشیده چشم از حرام

به چشم بزرگان بوداو ثقیف

برندی ورادی نبودش حریف

زمین خورده اودوصد پهلوان

همیشه بداو یاور ناتوان

نمی رفت راهی بغیر از ثواب

بهر مجلسی بودحاظر جواب

نگهبان فرهنگ پیشینیان

هوا خواه سردار مازندران

بدش زور خانه چنان قبله گاه

به بیچارگان داشت اری نگاه

چو از زور مندان نبودش حراس

طرفدار راهش زکور واناث

نشد حامد شاه بی عقل ورای

که ایران را کرده بودند تبای

علیه قجر بود وکردارشان

چو بد پرزاحمق دربارشان

نبودش زدرندگان بیم وباک

بیک دست می کردشیری هلاک

بپنجه قوی قد بالا بلند

بد استاد اندر فکندن کمند

بسی نامداران پیکار جو

حذر زانکه گردند بدو روبرو

بکشتی گرفتن همتا نداشت

زمردان میدان پروانداشت

چو اوبود بازار ارام بود

خبر نی زدزد ونه بدنام بود

زخشمش دزدان خبر داشتند

ازانرو زدزدی حذر داشتند

چو می رفت بازار بد غصه دار

که لوطی نباشد دران کارزار

دوباره براهند گردن کشان

نباشد ز عیار بی باک دیگر نشان

محله فرو رفته در داغ ودرد

خبر نیست انجا چواز نیک مرد

کنند زورگیران دوباره بپا

بساط رذالت در خانه ها

بود جان وناموسها درخطر

نباشد دگر امنیت درگذر

چوشب می شود باز هم چارسوغ

خطر ناک گردد ز رذلی شلوغ

یکی نیم شب بود وتاریک ماه

که امد یل شیر دل درپکاره

زبازار چه بود اوراگذر

نبودش درانشب زدزدان خبر

بنا گاه او یک صدایی شنید

یکی دزد بیچاره انجا بدید

که پایش گرفتار بین دوچوب

که اقبال انمرد کرده غروب

صدا زد جوانمرد بهر خدا

رهایم کن از درد ورنج وبلا

جوانمرد وقتی صدایش شنید

در ان نیمه شب بدادش رسید

زدرد وتعب دزد بیهوش شد

زتوضیح اعمال خاموش شد

بدوشش کشید انزمان پهلوان

شد ان نیمه شب سوی خانه روان

سپس پهلوان رفته است بی درنگ

طبیبی بیاورد تا دزد لنگ

بدرمان شود به مگر پای او

نگردد بتر نیز فردای او

سه روز وسه شب شد پرستاراو

چو سامان گرفت اندکی کاراو

چنین گفت پس ان یل نامدار

که من هستم اینک ترا وامدار

جوان چون ازان رنج بهبود یافت

زمردانگی انچه رابود یافت

پس ان شداو کاسبی سربراه

بسی شکر کرد اوبسوی اله

سپس توبه کرد وشداو کامکار

سبب ساز شد حضرت کردگار

که انشب مسبب شود پهلوان

شود دزد رندی زدردی کشان

شود بعد ازان پرو پلوان

بگیرد چو او دست افتادگان

سلام فراوان بروح تو قوم

پر از باده بادا سبوه توقوم

عاشورائیان کاشمر هیئت فداییان حضرت علی...
ما را در سایت عاشورائیان کاشمر هیئت فداییان حضرت علی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6hosyneyh6 بازدید : 76 تاريخ : شنبه 27 آبان 1402 ساعت: 19:39